این رو می نویسم چون شعری بود که دیشب زمزمه اش میکردم...دیشب...  

  

«زیبا ترین حرفت را بگو »

شکنجه پنهان سکوتت را آشکار کن... 

و هراس مدار از آن که بگویند 

ترانه بیهودگی می خوانید. 

چرا که ترانه ما ترانه بیهودگی نیست 

چرا که عشق حرفی بیهوده نیست... 

حتی بگذارآفتاب نیز برنیاید به خاطر فردای ما  

اگر بر ماش منتی است؛  

چرا که عشق، خود فرداست  

خود همیشه است...

 

بیشترین عشق جهان را به سوی تو میاورم 

از معبر فریادها و حماسه ها  

چراکه هیچ چیز در کنار من از تو عظیم تر نبوده است... 

 

*که قلبت چون پروانه یی ظریف و کوچک وعاشق است * 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد