وبلاگ قبلیم بسته شد... هیچکس نفهمید...من همهی آرزوهام اونجا بود...من... اونو از من گرفتن...یکی از من گرفتش...هیچوقت نمیبخشمش...هیچوقت ...من ...خاطرهی اون روزو از من گرفتن...خاطرهی بهترین روز زندگیمو...آخرین روز زندگیمو...نمیبخشمشون...
باران
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1384 ساعت 04:50 ب.ظ
چه ساده و قشنگ مینویسی. به جمع ما و خونه خودت خوش اومدی. اینجت جاییه برای تقسیم تنهایی هامون بی هیچ کرشمه و منت و بی هیچ ترس و خجالت ... اینجا جاییه که هممون از بوی خاک بارون خورده خوشمون میاد و عاشق آبی آسمونیم و ریشه در طبیعت سبز شمال داریم و با خورشید گرم جنوب زندگی میکنیم ... بی هیچ تکلفی خوش آومدی!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چه ساده و قشنگ مینویسی. به جمع ما و خونه خودت خوش اومدی. اینجت جاییه برای تقسیم تنهایی هامون بی هیچ کرشمه و منت و بی هیچ ترس و خجالت ... اینجا جاییه که هممون از بوی خاک بارون خورده خوشمون میاد و عاشق آبی آسمونیم و ریشه در طبیعت سبز شمال داریم و با خورشید گرم جنوب زندگی میکنیم ... بی هیچ تکلفی خوش آومدی!