یه متن...

مثل اشکی که بر دیوان حافظ می‌چکد، پاکی...مثل نوری که از روزنه‌ی در اتاق به خسته‌ام می‌تابد امید‌بخشی و مانند تک درختی در بیابان باعظمت...در این فکرم که خدا وقتی گل تو را سرشت کدامین زیبایی را در وجودت به ودیعت نگذاشت؟...کاش هنوز تو را برای خودم داشتم،افسوس که عشق را کشتم،در وجود خود و... و شاید در تو...اما فکر نمی‌کنم...چیزی که در تو مرد، حتّی فراتر از عشق بود...تو نازنین! چه ساده شکستی،مانند شکستن سکوت در زیر باران...مانند شکستن غرور هنگام اشکریزان نرگسان بیقرار...دل خوش‌باورم هنوز دو جنگل سبز چشمانت را از آن خود می‌پندارد اما... اما نه!!! تو حق داری!!! حق داری دیگر خاطرت را خسته‌ی خیالم نکنی ، حق داری دیگر چشمان مستت را به راهم ندوزی،حق داری دیگر مروارید اشکانت را به پای منِ کمترین نریزی...تو حق داری...تو حق داری و من...من تنها حق سکوت دارم و بس...من اشتباه کردم...اشتباه کردم که بیرون از دایره‌ی عشق دنبال سر‌پناهی برای دل سرگردانم می‌گشتم...من اشتباه کردم و حال با همه‌ی دلشکستگی‌هایم شرم دارم که باز به سویت بازگردم...شرم دارم که مرغان نگاهم دوباره در صحن چشمانت به پرواز درآیند...آری! شرم دارم...و تو هنوز آنقدر نجیبی، آنقدر پاکی که چشم به راه من بنشینی و هستی خویش را تباه سازی...آه! گاه فکر می‌کنم که می‌پنداری در آسمان فکرم خیالی جز خیال تو پر کشیده است که چنین بی‌وفا شده‌ام...کاش می‌توانستم به نزدیکت بیایم، با تمام وجود در آغوشت بکشم تا وجودم (...) را حس کنی و از تب وجودم بفهمی که قلب من جز برای تو نمی‌تپد...اما افسوس دیگر دیر شده...برای خیلی چیزها...حیف از دورانی که گذشت...حیف از عشقی که به پای غرور من سوخت...حیف از مردی که من از دستش دادم...اما حالا حتی برای افسوس خوردن هم دیر است...باید بروم، باید بروم و تو هم...شاید روزی هر دو مجبور باشیم خود را به دست کسی بسپاریم که شاید عزیز باشد اما جای دیگری را در قلب ما نمی‌گیرد...می‌روم، می‌روم تا خود را به آغوش کسی بسپارم که همه‌ی دنیایش هستم و برایش دل می‌سوزانم که شاید بی‌من بمیرد...و تو ای عشق همیشه جاوید من !!! مرا ببخش و برایم دعا کن..من نیز برای خوشبختی‌ات شب و روز دست به سوی آسمان دراز می‌کنم...و به یادت هستم، تا همیشه ، تا ابد... 

{برگرفته از وبلاگ همسفر}

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد