روز سیزده به در هم آپ کردن حال و هوای خودشو داره...من که دارم غش میکنم...از صبح تا حالا داریم با بچههای خاله حرکات ژانگولر اجرا میکنیم...تنم درده...ولی خیلی حال داد...موندم فردا چه جوری برم مدرسه...تو عید دریغ از یک کلمه که از این کتابا خونده شه...خدا آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه...عشق کردین نظر بدین..من که باید با پتو جمعم کنن...فردا هم آگهی ترحیممو همین جا میخونین...یه کم دعا کنین فقط...تا بعد...
آه ای زندگی من آینه ام
از تو چشمم پر از نگاه شود
ور نه مرگ بنگرد در من
روی آینه ام سیاه شود
عاشقم.عاشق ستاره ی صبح
عاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانی
عاشق هر چه نام توست بر آن
خیلی عصق کردیم .......
باحال بود ..........
دعات هم می کنم ............
موفق باشی